محل تبلیغات شما

امشب از مستی ره میخانه را گم کرده ام

آن قدر مستم که راه خانه را گم کرده ام

 

در طواف کعبه می جویم خدا را ای دریغ

در میان خانه، صاحبخانه را گم کرده ام

 

دست و پای خویش را گم کرده ام از شوق دوست

در کنار یارم و جانانه را گم کرده ام

 

خال او گم شد میان خرمن گیسوی او

دام را می بینم اما دانه را گم کرده ام

 

گفت: از زلف پریشانم چه می خواهی؟ بگو

گفتمش این جا دل دیوانه را گم کرده ام

 

شمع را گفتم که: این سان سوختن از بهر چیست؟

گفت: می سوزم چرا پروانه» را گم کرده

چی رفت جاش چی اومد!!!!

من دنیای کور را نمی خواهم

باد را با.گیسوانت

گم ,کرده ,ام ,میان ,راه ,امشب ,گم کرده ,را گم ,کرده ام ,پریشانم چه ,زلف پریشانم

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

وبلاگ گروه فیزیک بردخون